شب به گلستان تنها منتظرت بودم
بـاده نا کــامی در هجـــر تـو پیمودم
منتظرت بودم منتظرت بودم
آن شـب جـان فرسـا من بی تـو نیاسودم
وه که شدم پیر از غم آن شب و فرسودم
منتظرت بودم منتظرت بودم
بودم همه شب دیده به ره تا به سحر گاه
ناگـه چـو پـری خـنـده زنـان آمـــدی از راه
غم ها به سر آمد زنگ غم دوران از دل بزدودم
منتظرت بودم منتظرت بودم
پیش گلها شاد و شیدا می خرامید آن قامت موزونت
فتنــه دوران دیــده تـو از دل و جـان من شده مفتونت
در آن عشق و جنون مفتون تو بودم
اکنــون از دل مـن بشنـو تـو سرودم
منتظرت بودم منتظرت بودم
منتظرت بودم منتظرت بودم
19488 بازدید
9 بازدید امروز
3 بازدید دیروز
22 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian